تاثیرات طرز فکر ایستا و رشد و تفاوت بین آنها
برای شروع این مقاله، مواردی را ذکر می کنیم که شما به راحتی بتوانید مفهوم طرز فکر ایستا و طرز فکر رشد را درک کنید. برای نمونه، به شرح حال کسانی اشاره می کنیم که از زندگی و تکرار هر روز آن خسته و کلافه شده اند و تحمل آن برایشان سخت است و فقط از یک جهت به مسائل و مشکلات آن می نگرند.
معمولا این افراد برای بهبود کیفیت زندگی خودشان، هیچ گونه تلاشی نمی کنند و همیشه این فکر در ذهنشان است که تلاش و کوشش در این زمینه کاملا بی فایده می باشد. آنها همچنین با شنیدن نصیحت و انتقاد از جانب دیگری، به شدت رنجیده خاطر می شوند و حس می کنند که از دید اجتماع آدم خوبی نیستند و این موجب اذیت شدن آنها می گردد.
کسانی که همیشه افکارشان به این شکل است و از همه نظر، خود را محدود می کنند، دارای طرز فکر ایستا می باشند. این اشخاص باید هرچه سریعتر طرز فکر رشد را در خود تقویت کنند و برای رسیدن به اهداف خود بکوشند. یعنی در حقیقت بتوانند دید خود را نسبت به زندگی و جهان هستی گسترش دهند و به این موارد از زوایای دیگری نگاه کنند تا بتوانند به موفقیت برسند.
افراد با طرز فکر ایستا چه ویژگی هایی را دارا می باشند؟
در واقع، افرادی که دارای طرز فکر ایستا هستند، برای رشد و پیشرفت خود و رسیدن به اهدافشان، هیچ کوششی نمی کنند و دائما افکار منفی را در ذهن خود دارند. آنها با خود می گویند که وقتی شخصی توانایی انجام کاری را نداشته باشد، با تلاش زیاد هم نمی تواند آن کار را به اتمام برساند و مهارت های لازم را نیز به دست نمی آورد. این اشخاص همیشه با این ترس زندگی می کنند که شکست می خورند. به همین علت با طرز فکر ثابت و محدود به زندگی خود ادامه می دهند و هیچ وقت احساس خوبی ندارند و موفق نمی شوند.
افراد با طرز فکر رشد چه ویژگی هایی را دارا می باشند؟
معمولا افرادی که دارای طرز فکر رشد هستند، همیشه آزادانه فکر می کنند و اگر در زندگی خود دچار اشتباه و شکست شوند،هرگز نا امید نمی شوند. همچنین توانایی ها و نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی می کنند و در جهت رشد و پیشرفت آنها با تلاش فراوان گام برمی دارند. آنها سعی می کنند اشتباهات خود را دیگر تکرار نکنند و برای رسیدن به هدف هایی که دارند بهترین راه را در نظر می گیرند.
این گونه افراد، همیشه با مسائل و مشکلات زندگی خودشان طوری برخورد می کنند که بتوانند به بهترین نحو آن را حل نمایند و این یک فرصت تازه ای برای قوی تر شدن آنها است که موجب می شود زندگی متعادلی را تجربه نمایند.
یکی از خصوصیاتی که افراد دارای طرز فکر رشد دارند این است که، افکار منفی را هرگز به ذهنشان راه نمی دهند و قبل از اتمام کار، درباره آن قضاوت نمی کنند و به خوبی و خوشی به انجام کارهای پیش رو می پردازند. آنها به فکر یادگیری چیزهای جدید هستند و اگر زمانی در کارهایشان شکست بخورند، همچنان امیدوار هستند و شکست ها را عامل مهمی برای رسیدن به موفقیت و پیروزی خود در زندگی می دانند.
تغییر طرز فکر ایستا به طرز فکر رشد چگونه صورت می پذیرد؟
تغییرات طرز فکر ایستا به رشد، به این صورت می باشد که اگر شخصی که طرز فکر ایستا دارد، بخواهد تبدیل به شخصی شود که دارای طرز فکر رشد می باشد، باید چگونگی برخورد با مسائل و مشکلاتی که در زندگی وجود دارد را به خوبی بداند و سعی نکند از آنها فرار کند و این مسائل را یک فرصت جدید برای پیشرفت و موفقیت خود بداند.
اگر این را بیاموزد که از مسائل مبهم زندگی استقبال نماید، در این صورت می تواند موقعیت های زیادی را وارد زندگی خود کند و از آنها به خوبی استفاده کند.
مثلا فردی به یک شغلی بسیار علاقه مند است اما برای وارد شدن به آن شغل، ترسی در وجودش دارد و به این فکر می کند که نمی تواند و شکست می خورد. این طرز فکر، اشتباه است. باید ترس و وحشت به خود راه ندهد تا تغییرات طرز فکر ایستا به رشد صورت پذیرد و همه موانع و مشکلات را از سر راه خود بردارد و به سمت رشد و پیشرفت قدم بردارد. این موارد موجب تغییرات اساسی از طرز فکر ایستا به طرز فکر رشد می شود.
طرز فکر ایستا چه معایبی می تواند داشته باشد؟
باید بدانید که طرز فکر ایستا، همان طرز فکر ثابت می باشد و معایب زیادی می تواند برای بشر داشته باشد. زیرا کسانی که این طرز فکر را دارند، در تمامی مراحل زندگی خود بسیار ناامید هستند که تاثیرات خیلی بدی را می تواند در آینده برای آنها به وجود می آورد. مثلا می توان به کاهش شدید اعتماد به نفس در آنها، ضربه های روحی و روانی و حتی افسردگی و پریشان خاطری در آنها اشاره کرد.
آشنایی با استرس و عوامل استرس‌زا و معرفی بهترین راه‌حل‌ها برای مدیریت استرس
به طور کلی، این اشخاص اصلا خودشان را به خوبی نمی شناسند و توانایی های خود را نمی دانند و برای رسیدن به رشد و موفقیت، هیچ گونه تلاشی نمی کنند. باور ضعیفی هم نسبت به این مسائل دارند و در جهت تغییر این باور نیز هیچ اقدام اثربخشی در آنها صورت نمی پذیرد.
از موارد لازم و ضروری جهت رسیدن به رشد و موفقیت، داشتن یک روحیه انتقاد پذیر می باشد. همچنین ریسک پذیری در این زمینه موثر است که افراد دارای طرز فکر ایستا آن را ندارند و به همین خاطر با گذشت زمان، همه فرصت ها و موقعیت ها و شرایط خوب زندگی خودشان را به آسانی از دست می دهند که بسیار غم انگیز است.
درباره این دو نوع طرز فکر،یک سوال مهم وجود دارد که آیا همیشه باید طرز فکر رشد داشته باشیم یا در بعضی مواقع طرز فکر ایستا هم لازم است؟ افراط در طرز فکر رشد و ایستا، هر کدام به نوعی باعث ایجاد مشکلاتی می شوند و ممکن است موقعیت های بد و خطرناکی را به وجود آورند و سبب ضربه های روحی و روانی در فرد شوند.
پس در درجه اول، ذهن باید یک انعطاف پذیری خاصی داشته باشد تا بتواند تعادل را بین طرز فکر رشد و طرز فکر ایستا به وجود آورد. همه ما می دانیم که طرز فکر رشد، موجب موفقیت در کارها می شود اما باید بر اساس یک سری شرایط، این تعادل را رعایت نمود.
شاید همه ما بگوییم که دارای طرز فکر رشد هستیم ولی افرادی هم که طرز فکر ایستا دارند، هرگز این را قبول نمی کنند یعنی باور اینکه دارای ویژگی های شخصیتی منفی هستند، برای آنها سخت است. در حقیقت فرد باید ابتدا به خودآگاهی برسد و شخصیتش را به خوبی بشناسد که برای تغییر طرز فکر بسیار مهم می باشد.
شما باید طرز فکر خودتان را تغییر دهید و شناخت بیشتری از خود داشته باشید و از موانعی که با افکار منفی در ذهن خود ساخته اید، عبور کنید. در حقیقت، رفتار شما، آن چیزی را که در ذهن دارید را نشان می دهد.
سعی کنید طرز فکر ایستا که مانع رشد و پیشرفت شما می شود را کنار بگذارید و طرز فکر رشد را در خود تقویت کنید تا انگیزه لازم را برای انجام کارهایتان داشته باشید. هرگز از شکست خوردن نترسید و برای رسیدن به موفقیت، استعداد های خود را شناسایی کنید.